در گذشته، بسياري از سازمانها، دانش هريک از کارکنان را تنها در جهت بهبود عملکرد شخصي وي مورد استفاده قرار ميدادند، در حالي که امروزه سازمانها در تلاش براي به جريان انداختن دانش کليه كاركنان در سطح سازمان هستند تا اهداف سازمان بيش از پيش تأمين شود. اين امر منجر به رواج ديدگاه جديدي به نام «مديريت دانش» در مباحث مديريتي و زمينههاي موضوعي مرتبط شده است.
امروزه بسياري از شرکتهاي بزرگ دنيا با بهكارگيري و عمليسازي مديريت دانش در جهت رشد و توسعه خود گام برداشتهاند؛ آنها به اين نتيجه رسيدهاند که اجراي مديريت دانش، از بسياري از دوبارهکاريها جلوگيري ميكند.
امروزه همه گروههاي كاري و علمي اذعان دارند، براي اين كه سازمانها بتوانند در دنياي تجاري و رقابتي، حضور مستمر و پايداري داشته باشند، بايد حول محور علم و دانش فعاليت كنند. عليرغم اين كه دانش به عنوان منبعي براي بقاي سازمانها ضروري و حياتي است و شرط موفقيت سازمانها در تجارت جهاني دستيابي به يك دانش و فهم عميق در تمامي سطوح است، باز هم بسياري از سازمانها هنوز به مديريت دانش به طور جدي توجه نكردهاند.
مديريت دانش، راهبردها و فرايندهايي هستند كه قادرند توليد و جريان دانش را به منظور ايجاد و برآورده ساختن انتظارات سازمان، مشتريان و كاربران در كل سازمان به وجود آورند. مديريت دانش، فرايند گستردهاي است كه كار شناسايي، سازماندهي، انتقال و استفاده درست از اطلاعات و تجارب داخلي سازمان را مورد توجه قرار ميدهد.
اجرای مديريت دانش در سازمان باعث ميشود تا دانشِ توليدشده توسط افراد، برای هميشه در سازمان باقی بماند و در نتيجه خروج کارکنان از سازمان، دانش توليدشده با توجه به هزينهاي که سازمان صرف توليد آن کرده است، از آن خارج نمیشود.