«پژوهشگاه صنعتی نفت به درجهای از بلوغ و رشد رسیده است که اگر مسوولان فکری نکنند، این سازمان به سرعت پوست نیندازد و حیات مجددی را آغاز نکند، به سرنوشت میوههای مانده بر شاخه دچار خواهد شد که از شدت رسیده شدن، اما چیده نشدن، پوسیده میشوند.»
این مطالب، بخشی از سخنان یا شاید درددلهای مهندس سیدصالح هندی، رئیس پردیس پژوهش و فناوری صنایع بالادستی پژوهشگاه صنعت نفت است. پژوهشگاهی که برای بسیاری تا هنگام سفر رهبر معظم انقلاب به آنجا در روزهای پایانی سال گذشته، خیلی شناخته شده نبود؛ مؤسسهای تحقیقاتی و علمی که با عمر پنجاهواندی سالهاش به قطب فناوری و پژوهش صنعت نفت در میان اهالی این صنعت معروف شده است و رئیس پردیس پزوهش و فناوری صنایع بالادستی آن از دستاوردها، تلاشها و همچنین مشکلات و معضلات آن در مسیر اعتلای هرچه بیشتر صنعت نفت ایران میگوید.
کسی که سالها در این صنعت فعالیت کرده است و اکنون با جسارت از ضرورت تغییر ساختاری بنیادین در این صنعت صحبت میکند. صنعتی که به نظر او ساختارهایش کهنه، پیر و لخت شدهاند و کهولتش این روزها به مانع بزرگی در راه پیشرفتش تبدیل شده است.
نظرهای تخصصی او را درباره صنعت نفت، فعالیتهای پژوهشگاه و ضرورتهای تغییر بنیادین در ساختار صنعت نفت در ادامه میخوانید.
از جمله اتفاقات بسیار مهم سال گذشته، عنایت ویژه رهبر معظم انقلاب به صنعت نفت در ابتدا و انتهای سال را میتوان برشمرد. این اهمیت از کجا نشأت میگیرد و دلیل انتخاب پژوهشگاه صنعت نفت برای بازدید آخر سال ایشان چه بود؟
به نظر من بازدید رهبر معظم انقلاب از پژوهشگاه صنعت نفت، ریلگذاری جدیدی در فضای جدید و در بخشهای کلان نظام، از سوی ایشان و پیام اصلی این بازدید نیز تأکید بر این منظور و تغییر در رویکردها و نگاه در بخشهای کلان اقتصادی کشور بود. صنعت نفت با سهم بیش از 80 درصد تولید ناخالص ملی کشور در همه عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تأثیرگذار است و نقش عمدهای ایفا میکند. به نظر من این صنعت در سالهای گذشته با کم محبتی و بیمهری روبهرو شده است.
به نظر میرسد بازدید رهبر معظم انقلاب از عسلویه در ابتدای سال و همچنین بازدید از پژوهشگاه صنعت نفت در روزهای پایانی سال گذشته و همچنین صحبتهای ایشان در ابتدای سال جدید در حرم مطهر رضوی، مؤید نگاه جدید به اهمیت این صنعت در کشور است. اگرچه موضوع این نیست که چه صنعتی مهم است یا صنایع دیگر اهمیتی ندارند، اما تأثیرگذاری و ارزش افزودهای که صنعت نفت برای کشور به ارمغان میآورد با هیچ صنعت دیگری قابل مقایسه نیست و براساس این واقعیت تا امروز حق مطلب درباره این صنعت ادا نشده است. برای مثال رسانه ملی تولد دو بزغاله با روش سلولهای بنیادین را زنده گزارش میکند که البته آن هم در جای خود مهم و غرورآفرین است، اما تا امروز از هیچ کدام از پروژههای تحقیقاتی بزرگی که در صنعت نفت به دست متخصصان ایرانی انجام شده، برنامهای مستقیم تولید و پخش نشده است.
بنابـراین دو بـازدید رهبر معظم انقلاب در یک سال از صنعـت نفت، تأکیدی بر اهمیـت این صنعت بـرای آینده کشور است.
در این مراسم ایشان بر چه موضوعاتی تأکید کردند و آیا انتظار ویژهای نیز از پژوهشگاه صنعت نفت داشتند؟
ایشان دیدگاهی کلی و خاص درباره صنعت نفت دارند که برای من بسیار جالب توجه است. دیدگاهی که نشان میدهد، بر تحولات این صنعت و اتفاقاتی که در آن در حال رخ دادن است، حتی موضوعات فنی و تکنولوژیکی، اشراف کامل دارند. ایشان نفت را درآمد کشور و پولی برای خرج کردن نمیدانند و معتقدند درآمد حاصل از صنعت نفت باید در بخشهای مولد ثروت هزینه شود و صنعت نفت، باید بهمنزله قطار توسعه کشور نقش ایفا کند. این امر باید در همه شئون خود را نشان میدهد که ماحصل آن آشکار شدن این مقوله در اقتدار، امنیت نفت تأثیرگذاری ایران و در دست داشتن ابتکار عمل در بازار جهانی این محصول و بهطور کلی انرژی است. از نظر ایشان، ایران باید در بازار انرژی دنیا تأثیرگذار باشد و این امر نباید فقط به قیمتگذاری این محصول محدود شود، بلکه تأکید ایشان تأثیرگذاری ایران در زمینه فناوری در این صنعت است. ایران، بهمنزله یکی از مهمترین کشورهای دارنده منابع نفت و گاز جهان، از نظر تولید و خلق فناوریها، در این صنعت جایگاه مناسبی در جهان ندارد و رهبر معظم انقلاب خواستار تغییر این وضعیت و توجه به این مقوله جدی است. همچنین یکی از موضوعات بسیار مهمی که رهبر معظم انقلاب در بازدید از پژوهشگاه به آن اشاره کردند، اما متأسفانه خبرگزاریها به آن توجه مطلوبی نداشتند، تأکید ایشان بر نوآوری و خلاقیت در این صنعت بود. آنچه در این بازدید از طرف شرکتها به ایشان نشان داده شد، بسیاری از تجهیزات ساخت قطعات بود که با این که بسیار ضروری و حیاتیاند، اما نمیتوان نام فناوری و نوآوری بر آن گذاشت و ایشان به خوبی این موضوع را متوجه شدند. ایشان غیرمستقیم گفتند، هم اکنون که در ساخت پالایشگاه ملی یا بسیاری از فناوریهای دیگر توانمندیم، اگرچه اقدام بزرگ و قابل قبولی است، اما اینها فناوریهای 20 یا 30 سال گذشتهاند و هم اکنون دیگر باید به دنبال خلق و تولید فناوریهای جدید باشیم و این یعنی رقابت با غولهای بزرگ صنعت نفت و گاز جهان که اقدامی بسیار بزرگ و سنگین، اما شدنی است.در حقیقت میتوان گفت نشانهگیری ایشان به سمت موضوعات مغزافزاری، به جای سختافزاری بسیار بارز است.
برنامه پنجم توسعه کشور احکام و تکالیف متعددی برای صنعت نفت، بهمنزله پیشران توسعه اقتصادی کشور در نظر گرفته است. بهطور کلی جایگاه تحقیق و پژوهش بهطور خاص کارکرد پژوهشگاه صنعت نفت را برای دستیابی به اهداف بلندمدت صنعت نفت ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
پژوهشگاه صنعت نفت با سابقه طولانی 53 ساله خود تجربههای بسیار گرانبهایی در زمینه تحقیق و توسعه دارد، اما تا امروز به جایگاه مناسب و قابل قبول در این زمینه دستنیافته است که این امر دلایل خاصی دارد. یکی از آنها ویژگیهای ساختاری صنعت نفت کشور است.
صنعت نفت ایران، برخلاف دیگر کشورها فناورمحور نیست، بلکه نانآور است. من آن را به پدری تشبیه میکنم که هر روز، فقط به فکر تهیه نانی برای سیر کردن شکم بچههایش بوده و برایش مهم نبوده که این نان با چه فناوری پخته شود، باکیفیتتر است. به همین دلیل، شما یاد ندارید که مثلاً از یک مدیر عملیاتی سؤال کنند: «چقدر از فناوری استفاده کردهای؟»، اما همیشه بازخواست میشود که چرا تولیدات کم شده است. در صورتی که در شرکتهای بزرگ نفتی یکی از شاخصهای اصلی ارزیابی عملکرد شرکتها و مدیران، شاخص بهکارگیری فناوری است. وقتی رهبر معظم انقلاب تأکید میکنند، به نفت برای تأمین هزینههای جاری کشور نگاه نکنید به همین دلیل است. البته به نظر بنده، نه تنهـا نفت که همه صنایع قدیمی ایران به دلیل کهولت و سالخوردگی، فنـاورمحور نیستند و از این رو در این صنایع بخش تحقیق و توسعه یا همان «R&D» به خوبی شکل نگرفته است. برخلاف صنایع جدید کشور مانند صنایع هوافضا، صنایع موشکی، هستهای یا سلولهای بنیادی که به شدت فناورمحورند.
از جمله سؤالات مهم در خصوص تحقیق و پژوهش در صنعت نفت، تعداداین مراکز و مراکز مشابه در چهار شرکت اصلی وزارت نفت است. این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا همپوشانی و در برخی مواقع، اختلافنظر میان این مراکز، از جمله پژوهشکده ازدیاد برداشت شرکت ملی نفت ایران و حوزه تحت مدیریت جنابعالی نیست؟
این موضوع امری بدیهی است که موازیکاری در هر بخشی باعث هدررفت منابع خواهد شد. با این حال باید ابتدا پرسید تعریف تعدد چیست؟ آیا همان موازیکاری است؟ به نظر من اگر در کشور به تعداد همه میادین نفت و گاز نهادهای تحقیقاتی و پژوهشی باشد، زیاد نیست، اما موضوع مهم سازماندهی این مراکز است. سازماندهی همان تعیین مراتب و تنظیم روابط است؛ یعنی وظیفه هر کدام از این مراکز و حیطه فعالیت آنها کاملاً مشخص باشد. بنابراین تعدد مشکلساز نیست.
■ صنعت نفت ایران، برخلاف دیگر کشورها فناورمحور نیست. این صنعت، نانآور است. من آن را به پدری تشبیه میکنم که هر روز، فقط به فکر تهیه نانی برای سیر کردن شکم بچههایش بوده و برایش مهم نبوده که این نان با چه فناوری پخته شود، باکیفیتتر است.
مدیریت پنج وظیفه اصلی دارد که عبارتند از برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی، کنترل و انگیزش. بر این اساس باید پرسید، برای مثال کدامیک از این مراکز مسوول برنامهریزی است؟ کدام یک سازماندهی را برعهده دارد؟ جای هر کدام از این نهادها و سازمانها کجاست؟ چون در ایران، به این موضوعات توجهی نمیشود، به صلاح کشور است، تعداد این مراکز کاهش یابند و همه فعالیتها در یک نهاد متمرکز شوند.
وجود پژوهشکده ازدیاد برداشت دو ایراد اساسی دارد. نخست این که ازدیاد برداشت مفهومی چندبعدی و چندرشتهای است و نه یک فعالیت که ساختار این پژوهشکده برای چنین فعالیتی چیده نشده است، مثلاً مگر میشود بدون مطالعات زمینشناسی یا حفاری از ازدیاد برداشت گفت.
نکته دوم در این موضوع نهفته است که در این پژوهشکده به دلیل یکی بودن با مدیریت پژوهش و فناوری شرکت ملی نفت، دو مقوله سیاستگذاری و تصدیگری درهم آمیختهاند و تداخل این دو مقوله در هر سازمان و نهادی مشکلساز خواهد بود.
در گفتوگوهای «تازههای انرژی» با دکتر مهاجرانی در 1387، از تدوین استراتژی پژوهشگاه مبنی بر تبدیل پروژههای ایدهمحور به محصول تجاری خبر داده شده بود. این هدفگذاری بهخصوص در حوزه بالادست صنعت نفت چقدر عملیاتی شده است و آینده آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
بحث دکتر مهاجرانی این بود که به جای ایدهپردازی در پژوهشگاه، در مسیر تجاریسازی حرکت کنیم. این واقعیت هست که بسیاری از ایدهها و طرحها در مسیر تجاریسازی در دره مرگ فرو میغلتید و دکتر مهاجرانی تأکید میکرد، تجاریسازی و فرایند آن را کامل کنیم که در این مسیر اقدامات خوبی شد، اما باید به این موضوع توجه کرد که نوع محصولات در پاییندستی صنعت نفت و بالادستی کاملاً متفاوت است؛ زیرا در بالادستی صنعت نفت، موضوعات بیشتر فرایندی و مسئله در این بخش بیشتر بر مدار متدلوژی و توسعه مغزافزار است، اما در پاییندستی موضوعات بسیار ملموس هستند. با این حال تصمیم بر آن شد، پژوهشگاه بیشتر در مسیر تولید فناوری گام بردارد و محصول ارائه دهد. دکتر حدادی نیز در این چارچوب تأکید کرد، پردیسهای پژوهشگاه به جای عرضه نتایج پژوهش، فناوری ارائه دهند که البته به معنای تعطیلی پژوهش نیست.
دکتر حدادی در گفتوگو با «تازههای انرژی» در بهمن 1388 نیز، بر ضرورت تغییر نگاه مدیران ارشد صنعت نفت، به مقوله پژوهش و اهمیت نگرش اقتصادی به این موضوع در تکمیل زنجیره ارزش در این صنعت تأکید داشت. همچنین اصلیترین دلیل پایین بودن ضریب برداشت از مخازن را کمبود سرمایهگذاری در این بخش برشمرد. دیدگاه شما در این موارد چیست؟
مقتقدم که سرمایه در صنعت نفت مهم است، اما مهمترین نیست. در هیچ کجای دنیا قائل به این نیستند که منابع نامحدود است و همه کشورها بر این موضوع اتفاقنظر دارند که منابع محدود است و علم اقتصاد نیز، بهمنزله علم تخصیص منابع محدود به خواستها و نیازهای نامحدود به همین دلیل شکل گرفت.
مشکل اصلی در ازدیاد برداشت از مخازن، شبیه سایر مشکلات، بیشتر مدیریتی و مغزافزاری است و به فرایندسازی و نهادسازی نیاز دارد. برای مثال، هم اکنون همه شرکتها به دنبال خرید و افزایش دکلهای حفاری خود هستند، اما این موضوع بررسی نمیشود که چه تعداد از دکلها به دلیل ضعف فرایند پشتیبانی و لجستیک معطلند، اما هیچ شرکتی به این موضوع توجه نمیکند که بهرهروی دکلهای کشور بسیار پایین است و باید برای بالا بردن این بهرهوری اقدامی کرد. چرا تا به امروز به این موضوع کمتوجهی شده است؟ زیرا خرید یا ساخت دکل به راحتی قابلیت تصویرشدن و تبلیغات دارد و ملموس و عینی است، اما افزایش بهرهوری دکل آن چنان که خرید دکل به چشم میآید، قابلیت به تصویر کشیده شدن را ندارد و ملموس نیست. به این دلیل مدیران برای خرید یا ساخت دکل بسیار رغبت نشان میدهند و این همان مشکلی است که در زمینه ازدیاد برداشت نیز دیده میشود.
با این توضیح، شما دلیل و مشکل ازدیاد برداشت را مشکل مغزافزاری میدانید. این موضوع در ایران در همه بخشها دیده میشود. با تغییر مدیری، در همه بخشها، مدیر جدید مهمترین دلیل حلنشدن مشکلات حوزه خود را به موضوع خاصی نسبت میدهد. برای مثال در موضوع ازدیاد برداشت از مخازن، شما مشکلی اصلی را مغزافزاری میدانید، اما دکتر حدادی کمبود سرمایه را مشکل اصلی معرفی می کند. به نظر شما چرا در این زمینه، میان مدیران اجماعنظری هست و با تغییر مدیران روشها، شیوهها و به طور کلی نسخهها برای حل شدن مشکلات تغییر میکنند؟
این سؤال تأکید بر همین موضوع مشکل مدیریتی و مغزافزاری است، کلاً ما خیلی کم فکر میکنیم. چرا پیامبر رسول اکرم(ص) میفرمایند من از فقر امتم بیمناک نیستم، بلکه از بیتدبیری آنان میترسم؟ برای مثال مدیران در بخشهای مختلف فقط به دنبال اقداماتی هستند که نتیجه آنها در کوتاهمدت ملموس و عینی است و شرایط فعلی کشور هم این مسئله را تشدید کرده است. مدیریت بحران خوب است، اما نه برای درازمدت. فراموش نکنیم که برای مشکلات امروزمان باید دیروز فکر میکردیم و امروز باید به مشکلات فردا بیندیشیم. به همین دلیل، مطمئنم تلاش مدیران و کارشناسان ایرانی بسیار بیشتر از همتایان خارجیشان است، اما اثربخشی و در نتیجه بهرهوری آنان کمتر است. این همان راه رفتن در قیر یا استخر است!